جدول جو
جدول جو

معنی خایه پشت - جستجوی لغت در جدول جو

خایه پشت
گوسفند یا بزی که خایه هایش در سمت داخلی بدن و زیر پوست پنهان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ / نِ یِ پَ)
دنیا. عالم. (ناظم الاطباء) (آنندراج). دنیای فانی، قبر. (آنندراج). گور. مدفن، خانه فقرا. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خُ تَ / تِ پُ)
پشت دوتا. قوزی. قوزو. گوژپشت. خمیده پشت:
حکیم نوزده چون پیر خفته پشت شود
درآنگهی که از پس خود کنده جوان بیند.
سوزنی.
خفته پشتش نعوذباﷲ قوز
چون کمانی که درکشند بتوز.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ پُ)
لاک پشت و کشف را گویند. (برهان). سوراخ پا. سولاخ پا. باخه. سلحفات:
لقمه خور چرب کرد، زو فلک کاسه پشت
ورنه شدی خشک شیر دایۀ اطفالگان.
سیف اسفرنگی (از جهانگیری).
، کنایه از آسمان هم هست. (برهان) (آنندراج). کنایه از فلک. (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(پُ)
نوعی از کبوتران. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاسه پشت
تصویر کاسه پشت
لاک پشت کشف سنگپشت: (لقمه خور چرب کرد زو فلک کاسه پشت ور نه شدی خشک شیر دایه اطفال کان) (سیف اسفرنگی)، آسمان فلک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماهی پشت
تصویر ماهی پشت
آنچه که بشکل ماهی باشد یعنی میان آن برجسته وطرفینش پست بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاسه پشت
تصویر کاسه پشت
((~. پُ))
لاک پشت، سنگ پشت، کنایه از آسمان، فلک
فرهنگ فارسی معین
اسم خمیده قامت، گوژ، گوژپشت
متضاد: راست قامت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سنگ پشت، لاخه، لاک پشت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
گرده ماهی، راهی که میانه اش بلندتر از کناره هایش باشد و
فرهنگ گویش مازندرانی
هالو
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در آمل
فرهنگ گویش مازندرانی